غفلت مارا به زینب (س) ببخش یامولا....

سلام ب روی ماهتون....خوش اومدین خوشحال میشم نظر بذارین چه از مطالب خوشتون بیاد وچه خوشتون نیاد.ممنون که هستید.برای ورود به وبلاگ فرستادن صلوات الزامی می باشد

غفلت مارا به زینب (س) ببخش یامولا....

سلام ب روی ماهتون....خوش اومدین خوشحال میشم نظر بذارین چه از مطالب خوشتون بیاد وچه خوشتون نیاد.ممنون که هستید.برای ورود به وبلاگ فرستادن صلوات الزامی می باشد

غفلت مارا به زینب (س) ببخش یامولا....

برای ورود به وبلاگ فرستادن صلوات الزامی می باشد
*اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم*

پیوندهای روزانه

بازخوانی آموزه‌های فمینیستی در باب مردسالاری

 

مبارزه با مردسالاری با معانی و در شقوق مختلف، به طور عمده از اواسط قرن بیستم میلادی به این سو، همواره در افق مبارزات فمینیستی بوده است و نتایج متفاوتی (گاه مفید و گاه مضر به حال فرد و جامعه) به دنبال داشته است. در این مقال، به واکاوی ویژگی‌های اساسی این مبارزات پرداخته و برای تأیید یا عدم تأیید این مسیر، آن‌ها را بر آموزه‌های قرآنی در مبارزه با ظلم‌سالاری و دفاع از شخصیت و حقوق زن ارائه داده‌ایم.

مردسالاری مفهومی است که از نابرابری جنسی به نفع مردان و به تعبیر دیگر، سلطه‌ی مردان بر زنان در خانواده و نیز نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حکایت دارد. بنا بر این مفهوم، در سطح وسیعی از جوامع، جنسیت مردان منشأ و توجیه‌کننده‌ی قدرت آن‌هاست؛ ویژگی به ظاهر طبیعی‌ای که به آن‌ها حق حکومت بر زنان می‌دهد.[1] محور اصلی نقد اجتماعی فمینیسم بود. این اصطلاح در کاربرد جدید، به اندیشه‌ها و اعمالی اشاره دارد که از نزدیک‌ترین مواجهه‌های جنسی تا کلی‌ترین عوامل اقتصادی و ایدئولوژیک امتداد می‌یابند. در ادبیات فمینیستی، اصطلاح مردسالاری از اوایل دهه‌ی 1970 در مباحث فمینیست‌های موج دوم، به عنوان مفهومی که دارای اهمیت سیاسی است، کاربرد وسیعی یافت و همواره

 

در دهه‌های آغازین جنبش زنان در غرب، به دلیل محرومیت‌های گسترده‌ی زنان از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و اجتماعی، شعارهایی مبنی بر دستیابی بر حق رأی، مالکیت و... دنبال می‌شد؛ اما از قرن 19 به بعد، با پیروزی جنبش در دستیابی به این خواسته‌های اولیه، مفاهیم دیگری که از پرکاربردترین آن‌ها مفهوم «مردسالاری» است، مورد توجه قرار گرفت. از قرن بیستم به این سو، اهداف جنبش زنان بیش از پیش معطوف به تساوی اجتماعی و سیاسی، مانند حق شغل و درآمد مساوی بود و در واقع از این دوران بود که فمینیسم به جنبشی علیه جامعه‌ی مردسالار (به عنوان جامعه‌ای تحت کنترل و اختیار مردان) تبدیل شد. این جنبش در واکنش به مظاهر مردسالاری و بر مبنای پذیرش ستم یا تبعیض علیه زنان به گرایش‌های مختلف با نظراتی متفاوت، اما همگی با هدف «رهایی زنان از سیطره‌ی مردان» مُثله شد.

 

به عقیده‌ی فمینیست‌های معاصر، فمینیسم پس از گذار از مرحله‌ی اولیه، که به دنبال احقاق حقوق زنان بود، وارد مرحله‌ی دیگری که حساس‌تر و مهم‌تر است، گردید. به عقیده‌ی این نظریه‌پردازان، هرچند در جوامع غربی زنان توانسته‌اند در ابعاد اجتماعی و اقتصادی به حقوق مساوی با مردان دست یابند، لیکن ارزش‌های حاکم بر جامعه هنوز توسط مردان پایه‌گذاری می‌گردد؛ یعنی زنان تحت سلطه‌ی ساختارهای اجتماعیِ ساخته و پرداخته‌ی مردان و یا ذهنیت مردسالارانه هستند و ساختار قدرت در جوامع هنوز به نفع مردان است و این ساختار نسبت به زنان ظالمانه است. لذا مهم‌ترین هدف اغلب فمینیست‌ها، به ویژه رادیکال‌ها در دوران کنونی، آشکار کردن اِعمال اقتدار مردانه در همه‌ی حوزه‌های زندگی، اعم از قلمرو شخصی (شامل خانواده، بچه‌داری، خانه‌داری، ازدواج، روابط جنسی و...)، سیاسی (شامل انتخابات، تصدی نقش‌های مدیریتی و...)، اجتماعی، بهداشت، هنر، دانش و... است. اینان می‌خواهند با روش‌های متفاوت و گاه متناقضی به این روابط نابرابر پایان دهند.

 

ویژگی‌های عمده‌ی جنبش فمینیسم در مبارزه علیه مردسالاری را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

 

1.     انشقاق و چندگانگی در تعیین منشأ و راهبردهای مبارزه با مردسالاری:

 

نظریات فمینیستی در اظهارات خود نسبت به منشأ مردسالاری و به تبع آن راهبردهای مبارزه، متفاوت و اغلب متناقض هستند. برخی این منشأ را در طبیعت زنان و نقش مؤثر آن‌ها در امر تولید نسل می‌بینند.2] طبیعی است که اینان با توسل به پیشرفت فناوری‌های باروری، خواستار براندازی این منشأ، در گامِ اول مبارزه با مردسالاری هستند.[3]و با خرده‌گیری از آن، منشأ ستمدیدگی زنان را نه قابلیت تولید مثل آنان، بلکه فناوری‌های جداکننده‌ی زن از این قابلیت می‌دانند.[4] عده‌ای از فمینیست‌ها نیز توپ را به زمین مردان انداخته، معتقدند تقصیر را به جای زیست‌شناسیِ زنان باید به گردن طبیعت مردان انداخت. با این عنوان که «طبیعت مردان پرخاشگری است و آن‌ها از این خصوصیت خود برای کنترل زنان بهره می‌گیرند.» از نظر اینان، باارزش‌ترین خصلت‌ها، همان ویژگی‌های زنانه است. از آنجا که از نظر این گروه، حتی در صمیمانه‌ترین روابط میان مردان و زنان، سلطه‌ی مردانه وجود دارد، راهبردشان برای رهایی زنان از قید مردسالاری، اقدام آنان به زندگی مجزّا از مردان است.[5] اما عده‌ای دیگر در مقابل این ایده صف‌آرایی کرده ]

 

در مقابلِ نظرات زیست‌شناسانه، گروه دیگری از فمینیست‌ها، مردسالاری را چندان بر تفاوت‌های زیست‌شناختی زن و مرد متکی نمی‌دانند، بلکه معتقدند مردسالاری بر تفاسیر فرهنگی عمیقی استوار است که به این تفاوت‌ها ارزش و اهمیت می‌دهد. اینان جامعه‌پذیری را عامل شکل‌گیری و بازتولید سلطه‌ی مردان بر زنان می‌دانند.[6] راهبرد این گروه در مبارزه با مردسالاری، غالباً به اصلاحات قانونی، تربیتی و ساختاری در جامعه برای رساندن زنان به فضایل و جایگاه مردانه ختم می‌شود.[7]

 

نتیجه‌ی حاصل از بررسی‌های صورت‌گرفته پیرامون منشأ تسلط مردان بر زنان، این گزینه را در صدر مابقی گزینه‌ها قرار می‌دهد که به علت وجود زنانی در برخی جوامع و اعصار در مراتب بالای قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی، می‌توان گفت منشأ زیست‌شناختیِ مردسالاری زیر سؤال بوده و با چالش‌های جدی روبه‌روست. در این راستا، آثار انسان‌شناسانی چون مارگارت مید نشان می‌دهد که تا چه حد توسل به ویژگی‌های فطری زنان، به عنوان عامل توجیه موقعیت فرودست آنان، با توجه به تفاوتی که در جوامع مختلف از این حیث وجود دارد، بر بنیان‌های ضعیفی استوار است.

 

در مقابلِ نظرات زیست‌شناسانه، گروه دیگری از فمینیست‌ها معتقدند مردسالاری بر تفاسیر فرهنگی عمیقی استوار است. اینان جامعه‌پذیری را عامل شکل‌گیری و بازتولید سلطه‌ی مردان بر زنان می‌دانند. راهبرد این گروه در مبارزه با مردسالاری، غالباً به اصلاحات قانونی، تربیتی و ساختاری در جامعه برای رساندن زنان به فضایل و جایگاه مردانه ختم می‌شود.

 

2.     حرکت از کل نگری به سوی جزء‌نگری

 

در قرون 19 و 20، هم‌زمان با گسترش مدرنیته، مردسالاری مفهومی کلیدی برای توضیح همه‌ی ستم‌ها و سرکوب‌ها علیه زنان در همه جا و همه‌ی زمان‌ها بود؛ اما با گذشت زمان و ترویج عقاید پست‌مدرنیستی، فمینیست‌ها در حالی که همچنان با تکیه بر مفاهیم پدرسالاری و مردمحوری به انتقاد از جامعه و رویه‌های حاکم می‌پرداختند، بسیار کمتر از گذشته تلاش می‌کردند تا نظریه‌ای عام درباره‌ی مردسالاری ارائه دهند. آن‌ها بیشتر با مطالعات موردی به شکل گرفتن روابط خاص مردسالارانه در یک جامعه، در یک دوره‌ی زمانی و در حوزه‌ای خاص می‌پردازند. این جزئی‌نگری یا موردی‌نگری، به فمینیست‌ها کمک می‌کرد تا با واقع‌نگری بیشتری به مسائل زنان در جوامع مختلف نظر داشته باشند.

 

3.     خانواده‌ستیزی

 

به اعتقاد گروهی از فمینیست‌های عمدتاً رادیکال، خانواده مهم‌ترین نهاد پرورش‌دهنده‌ی مردسالاری است. در این اندیشه، با نهاد خانواده و ازدواج مخالفت شده و طلاق، امری مثبت تلقی می‌شود.[8] به بیان دیگر، آن‌ها ازدواج را عامل بدبختیِ زنان و نوعی فحشای عمومی دانسته‌اند و معتقدند نیروی مذکر از طریق تداوم بخشیدن به نهادهایی چون پرورش کودک، کار خانگی و عشق ازدواج و تمام اعمال جنسی، تحقق و تحکیم می‌یابد،[9] پس باید با چنین نهادی مبارزه کرد.

 

به اعتقاد گروهی از فمینیست‌های عمدتاً رادیکال، خانواده مهم‌ترین نهاد پرورش‌دهنده‌ی مردسالاری است. در این اندیشه، با نهاد خانواده و ازدواج مخالفت شده و طلاق، امری مثبت تلقی می‌شود. به بیان دیگر، آن‌ها ازدواج را عامل بدبختیِ زنان و نوعی فحشای عمومی دانسته‌اند

 

4.     مردستیزی

 

برخی از فمینیست‌ها، در سیر تحول نظرات خود، به تدریج از نظریه‌ی «تساوی جنسیت» به سوی انتقاد از «طبیعت مردانه» کشیده شدند؛ به گونه‌ای که آندرا دئورکین (از فمینیست‌های رادیکال) گفته است: «مذکر بودن، فی‌نفسه معرف مرگ، خشونت و ویرانگری است.»[10]

 

آسیب‌شناسی جنبش فمینیستی در مبارزه با مردسالاری، با تکیه بر آموزه‌های اسلامی

 

علی‌رغم مبارزات بی‌وقفه‌ای که در دو قرن اخیر، توسط فعالان حوزه‌ی زنان در بسیاری از نقاط جهان صورت گرفته است، با شیوع مردسالاری در طرحی نو، در دوران معاصر مواجهیم؛ صورتی که مورد توجه برخی از نظریه‌پردازان فمینیستی نیز قرار گرفته و علیه آن‌ واکنش‌هایی نیز صورت گرفته است ‌ـ‌مانند اقدام دئورکین و مک کینون در سال 1984 در تنظیم لایحه‌ای مبنی بر منع تهیه، توزیع و فروش فیلم‌های پورنوگراف که به عقیده‌ی آن‌ها تجاوزات جنسی علیه زنان را افزایش می‌داد که هیچ گاه در دادگاه عالی آمریکا، به دلیل مخالفت با قانون اساسی، به تصویب نرسید‌ـ‌ اما حرکت بر خلاف جهت موج خروشانی که در کشورهای لائیک علیه «زن» در جریان است، به ثمر نمی‌رسد و صدای مخالفت در مقابل به لجن کشاندن شخصیت و هویت انسانی زن به صورت برنامه‌ریزی‌شده و با استفاده از ابزارهای گسترده‌ی مدرن، به گوش جهانیان نمی‌رسد.

 

با نگاهی گذرا به وضعیت زن در عصر کنونی، می‌توان اذعان داشت در قرن حاضر، زن سودآورترین موجودی است که برای اهداف استعماری مورد استفاده قرار می‌گیرد. موجودی طبیعتاً زیبا و جذاب که برای انواع روش‌های درآمدزاییِ آشکار و پنهان مانند توریسم، تبلیغات تجاری، قاچاق و فحشا می‌توان او را مورد استفاده قرار داد.

 

باید به این سؤال با رجوع به آموزه‌های اسلامی پاسخ گفت که «چرا علی‌رغم تلاش‌های گسترده و بی‌وقفه‌ی جنبش‌های دفاع از حقوق زن در غرب، برای رهایی زنان از ظلم و ستیزه، همچنان آمارهای دردآور و تکان‌دهنده‌ای از تجاوز، ضرب‌ و جرح، قتل و قاچاق زنان شنیده می‌شود و سوء‌استفاده از ظرافت‌ها و زیبایی‌های طبیعی زن در رسانه‌های جهانی، تبلیغات و مشاغل پرسود تجاری آشکارا در جریان است؟»

 

مهم‌ترین دلایل ایجاد این تناقض به نظر می‌رسد این موارد باشد: اول، حرکت جنبش فمینیسم بر خلاف نیازها و ویژگی‌های طبیعی و غریزی انسان‌ها؛ دوم، انشقاق و چندگانگی در آرا به دلیل حکومت روح سکولاری بر جنبش و نداشتن محوری قابل اطمینان و مقدس که باعث پیوند آرا شود و سوم، حرکت به سوی مردستیزی به جای ظلم‌ستیزی.

 

بدون شک نمی‌توان قدرت غریزه‌ی جنسی در انسان را نادیده گرفت و به همین سبب، نمی‌توان با تجویز عریانی زن، انتظار کاهش روزافزون تجاوزات وحشیانه به زنان و کودکان را داشت. دین اسلام برای حفظ کرامت، شخصیت انسانی و سلامت جسمانی و روانی زن، وی را دعوت به پوشیدگی و وقار و مردان را دعوت به دوری از چشم‌چرانی می‌کند. این احکام در عصر حاضر به شدت مورد تمسخر و استهزاء قرار می‌گیرد و با استدلال «آزادی‌خواهی» به چالش کذایی کشیده می‌شود. اما در مقابل چرایی وضعیت کنونی زن در غرب، لب‌ها به هم دوخته می‌شود و دست‌ها همچنان به سوی خود زنان به عنوان ابژه‌های جنسی نشانه می‌رود.

 

ظلم‌ستیزی یکی از بارزترین مؤلفه‌های همه‌ی ادیان الهی است. بنابراین هر گونه آموزه‌ای که دین اسلام در جایگاه کامل‌ترین دین توحیدی، پیرامون جایگاه و حقوق زن ارائه می‌دهد، نه فقط تشریعاً، بلکه تکویناً نیز منطبق با قاعده‌ی عدالت و حق‌مداری و معارض با ظلم و استثمار است.

 

دین اسلام، بر خلاف آموزه‌های غالب فمینیستی، قائل به تقدس و ارزشمندیِ طبیعت خاص هر انسان از جمله زن، جایگاه زن در نقش‌های مادری و همسری، پیوند ازدواج و تشکیل خانواده توسط زن و مرد، روابط جنسی زن و مرد در چارچوب خانواده، کار زن در خانه برای رسیدگی به شوهر و فرزندان، پذیرش مدیریت مرد در خانواده توسط همسر و فرزندان، وضع حمل و شیردهی توسط زنان و... است. در حقیقت زن بودن در این دیدگاه همانند مرد بودن یک امتیاز الهی است، اما نه در جهت تقابل دو جنس، بلکه با هدف پیوند و عشق‌ورزی میان دو جنس.

 

اسلام حق ظلم به زن در خانواده را نمی‌دهد. آیات متعددی در قرآن کریم، مردان را به خوش‌خلقی و درست‌کرداری در خانواده و انجام حمایت‌های مالی و عاطفی از زن دعوت می‌کنند. ضرب و جرح زن توسط شوهر، در قوانین مجازات اسلامی، مانند دیگر افراد جامعه، قابل پیگیری، قصاص عضو و دریافت دیه است. بنابراین دعوت زن به صبر و گذشت در مقابل شوهر در خانواده، با ظلم‌پذیری و مظلوم‌پروری توسط زنان قابل قیاس نیست.

 

مبارزه با مردسالاری، به شکلی که فمینیست‌ها و به خصوص فمینیست‌های رادیکال پیشنهاد می‌کنند، شاید زنان را از زیر بار ستم مردان به ویژه در خانواده آزاد کند، ولی آنان را به استثمارها و بحران‌های بیشتری دچار می‌کند و به استناد نظر منتقدان غربی، تعداد عمده‌ای از این بحران‌ها در زمان کنونی در مورد زنان در غرب به وقوع پیوسته است. مهم‌ترین پیام این نظرات این است که مبارزه با مردسالاری را دارای یک تناقض درونی می‌دانند که اهداف جنبش مبارزه با مردسالاری را با چالش‌های جدی روبه‌رو کرده است. این تناقض این است که آزادی زنان از زیر بار ستم مردان با استفاده از ابزارهایی چون خاتمه به ازدواج، حمله به سنت‌های مرد نان‌آور/ زن خانه‌دار و آزادی جنسی، بیش از آنکه آزادی زنان را به دنبال داشته باشد، منجر به آزادی مردان از زیر بار مسئولیت خانواده و قیدوبندهای جنسی می‌شود. به اضافه‌ی آنکه، عوارضی منفی چون سقط‌جنین، که زنان را زمین‌گیر می‌کند نیز برای آن‌ها دست‌وپاگیر نیست. پس در عمل، برخی از راهبردهای فمینیستی، نتایج آنتی‌فمینیستی به دنبال داشته است. قابل ذکر است که در موج سوم فمینیسم، به علت مشاهده‌ی آثار ذکرشده، از راهبردهای مبارزه با مردسالاری، به بازبینی رابطه‌ی اهداف و نتایج این مبارزه توجه شده است.

 

نتیجه‌گیری

 

آنچه به عنوان نتیجه‌ی نهایی باید اذعان داشت این است که مبارزه با مردسالاری به خودی خود در نگاه اسلام موضوعیت ندارد. بر اساس تعالیم اسلامی، باید در مقابل هر نوع ظلمی بر زنان، چه توسط مردان باشد، چه توسط دولتمردان جامعه و چه توسط حتی خود گروه زنان، مقابله‌های فرهنگی، فکری، ساختاری و قانونی شود. مبارزات فمینیستی در برابر مردسالاری، در کنار خدمات متعددی که در جلب توجه جهانیان و خود زنان به مقابله علیه ظلم داشته، ستیزه‌جویی و تجزّی را حتی با طرح عنوان «مردسالاری» و بالاتر از آن، با تجویزات دور از معنویت و طبیعت‌گرایی ترویج نموده است و از سوی دیگر، با عدم توجه به آثار مخرب و جبران‌ناپذیر برهنگی و بعضاً ترویج سونامی بزرگ آزادی جنسی برای زنان، آن‌ها را به ورطه‌ی هلاکت کشانیده است.(*)

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1] ساروخانی، باقر، دایره‌المعارف علوم اجتماعی، تهران، دانشگاه تهران، 1370، ص 525.

 

[2] فریدمن، جین، فمینیسم، فیروزه مهاجر، تهران، انتشارات آشتیان، 1381، ص110.

 

[3] مشیرزاده، حمیرا، از جنبش تا نظریه‌ی اجتماعی (تاریخ دو قرن فمینیسم)، تهران، نشر شیرازه، 1388، چاپ چهارم، ص 287.

 

[4] تانگ، رزمری، درآمدی جامع بر نظریه‌های فمینیستی، منیژه نجم عراقی، تهران، نشر نی، 1387، ص 130.

 

[5] آبوت، پاملا و والاس، کلر، جامعه‌شناسی زنان،‌ منیژه نجم عراقی، تهران، نشر نی، 1380، ص 194.

 

[6] مشیرزاده، حمیرا، مقدمه‌ای بر مطالعات زنان، تهران، دفتر برنامه‌ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی، 1383، ص 277.

 

[7] واتکینز، سوزان واوئدا، ماریز ورودیکز، مارتا، فمینیسم: قدم اول، زیبا جلالی نائینی، تهران، نشر شیرازه، 1384، چاپ سوم، ص 122.

 

[8] فمینیسم و دانش‌های فلسفی (ترجمه و نقد تعدادی از مقالات دایره‌المعارف فلسفی روتلیج)، عباس یزدانی و بهروز جندقی، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1382، ص 124.

 

[9]جگر، آلیسون، چهار تلقی از فمینیسم (1) و (2)، س. امیری، زنان، ش 28، سال پنجم، فروردین 75، ش 31، سال پنجم، آذر 75، ص 42.

 

[10]حکیم‌پور، محمد، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، تهران، نشر نغمه نواندیش، 1384، چاپ دوم، ص 377.

 

*راحله کاردوانی؛ دانشجوی دکترای مطالعات زنان

 

برداشت از :

http://gharbshenasi313.blogfa.com

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی