خاطرات جبهه
سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۷ ق.ظ
حاجی این پسره خیلی شیطونه ها...
می ترسم با شیطنت هاش شب عملیات کار دستمون بده!!!
نترس سید...
شب عملیات بود.
سید احساس کرد، پاش به سیم تله مین برخورد کرده،
ولی چون دید خبری نشد سینه خیز به راهش ادامه داد.
صبح عملیات سید دید خبری از اون بچه نیست!!!!
برگشت تا ببینه دوباره پسرک کجا جا مونده.
پیکر مطهره پسرک را سوخته وسط میدان مین دید
تازه یادش آمد، دیشب پاهاش به سیم تله مین منور گیرکرده بود
و این پسرک بود که بخاطر لو نرفتن عملیات روی مین خوابید.
- ۹۳/۰۹/۲۵